کد مطلب:124725 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:219

مداوله حکومت ها
پیش از بررسی هویت معاویه و نیز جریان های اجتماعی زمان امام مجتبی علیه السلام توجه به یك سنت اجتماعی الهی بایسته می نماید. و آن این كه نهاد سیاسی یا حكومت یك ضرورت زندگی اجتماعی انسان است. اما حق بودن یا باطل بودن آن مشمول این معیار نیست، بلكه چنگ آویزی به حكومت و حراست از آن تابع معیارهای خاص اجتماعی و احیانا زورمداری است كه بررسی آن فرصت دیگری را می طلبد.

آن چه دراین فرآیند فعلا مورد نظر است، این كه پی آمد حكمیت و داوری دومة الجندل پی ریزی و پایه نهادن حكومت بنی امیه می باشد. كه به پادشاهی معاویه شروع می شود. عوامل تزویر و فریب كاری با بهره وری از جریان های اجتماعی مانند قومیت حمراء و حزب عثمانیه بویژه عامل نفاق و با بهره وری از جهل و نادانی مردم و با بهره وری از نمادهای دینی سبب ایجاد پراكندگی و شكستن صلابت تشكل همسو و همراه اهل بیت شده معادلات سیاسی را به سود بنی امیه گردش می دهد.آن عوامل كه ذوالفقار علی را در لیلة الحریر و یوم الحریر صفین غلاف نمود همان عوامل صلح تلخ را بر كام سپاه حسن علیه السلام چكامید.



[ صفحه 95]



و این یك سنت اجتماعی الهی است، كه اگر مردم از معیارهای حق فاصله گرفتند و ازنهاد سیاسی همانند علی علیه السلام و اهل بیت حمایت نكردند آنگاه نهاد سیاسی دیگر همانند معاویه جایگزین خواهد شد. استقرار و نیز حراست از نهاد سیاسی دینی به عهده ی عموم مردم است. زیرا توان مندی نهاد سیاسی دینی از مردمی بودن آن كه براساس شایسته سالاری است استوار می باشد.

همان گونه كه در كتاب «امام علی علیه السلام و جمهوریت» این موضوع كاملا تحلیل شده است كه نهاد سیاسی دینی بر دو پایه فخیم مشروعیت و مقبولیت و پذیرش مردم استوار است و یك نهاد دو سویه است كه مشروعیت آن از جانب خداست. و پذیرش آن و جمهوریت آن از جانب حضور مردم در صحنه های اجتماعی است. این دو پایه همانند دو بال پرنده می باشند كه بدون هر كدام پرواز ممكن نخواهد بود. بدون هر كدام نهاد سیاسی دینی شكل نمی گیرد. حكومت همان گونه كه اگر اسلامیت خود را كف نهد، حكومت دینی نخواهد بود؛ اگر حمایت مردمی و جمهوریت را از كف نهاد، حكومت دینی شكل نخواهد پذیرفت. بلكه قدرت سیاسی به جریان دیگر اجتماعی گردش خواهد نمود، كه قرآن این حقیقت را شفاف تبیین می نماید: تلك الایام نداولها بین الناس [1] . «ما قدرت ها را در درون مردم گردش و دست بدست می كنیم» .

زمینه تشكل حكومت انبیا و دین، روی كرد مردم است. اگر مردم به هر دلیلی گریزان از مظاهر حق و سیاست مداری چون علی علیه السلام شدند، به یقین سیاست باطل همانند سیاست معاویه جایگرین



[ صفحه 96]



خواهد شد. و همان گونه كه اگر مدیریت كارآمد علی مستقر می شد آبادگری و آزادی اجتماعی و اصلاحات فرهنگی و اصلاحات عمیق اجتماعی و اقتصادی و اقتصادی را درپی خواهد داشت. و بر مردم آن گونه حكم رانی خواهد نمود كه خوشنودی خدا و رضایت مردم را فراهم آورد. اگر سیاست معاویه مستقر شود، طبیعی است كه ذلت و بردگی، بر مردم تحمیل خواهد شد. و آن گونه حكومت خواهد نمود كه خواهش های نفسانی خود می خواهد، نه رضایت مردم و نه خوشنودی خدا. و این حقیقت یك سنت تغییر ناپذیر الهی است.


[1] آل عمران، 140.